یکشنبه، ۴ آذر ۱۴۰۳

میراثدار شعر شیعی ؛استاد محمد عابد

میراث­دار شعر شیعی؛ استاد محمد عابد

مرگ پایان شاعر نیست، شاعر در واژه­‌ها، در استعاره­‌ها و در تعابیر بدیع و نو زندگی می­‌کند. مرگ پایان شاعر نیست، تا شعر و اندیشه و شعور باقی است، او زنده می­‌ماند و زمین را به آسمان‌های دور از دسترس پیوند می­‌زند. مرگ، مرگ، مرگ حکایت دیگری است که شاعر چون واژه­ای زیبا آن را هزاران بار زیسته است.

استاد محمد عابد شاعر درد­های سترگ و بزرگ نغمه­‌ساز لحظه­‌های روشن حضور، در صبحگاه پاییزی شگفت، مرگ را چون شعری زیبا سرود و جاودانه شد. اگرچه مرگ بین او و ما فاصله­‌ای  بعید است اما حضور روشن او تا سالهای سال در کنار ما احساس خواهد شد و نامش بر زبان ما جاری خواهد بود. عابد در ذکر و دعای ما جریان خواهد یافت، به میهمانی قنوت‌های ما خواهد آمد و با گریه­‌های عاشقانه ما خواهد گریست.

تنها چیزی که اتفاق افتاده است، جز این نیست که ما خاک­‌نشینان، فرصت شیرین هم‌صحبتی و هم­نشینی با او را از کف داده­‌ایم

سال‌ها از سفر آسمانی او می گذرد. داغ رحلت جانسوز استاد محمد عابد که به حق استادی تمام در حوزه ادبیات و انسانی کامل در عرصه اخلاق و معنویت بود، چنان برای ادبیات و شعر آیینی سنگین­ و التیام ناپذیر است که گمان نمی رود به این زودی جای آن مرد بزرگ پر شود. 

بیش از ۷ دهه زندگی عاشقانه در آغوش معارف دینی و انسانی، محمد عابد را به مجسمه­‌ای از اخلاق و انسانیت مبدل ساخته بود که دسترسی به تمام زوایای وجودی او سهل و آسان نیست. زندگی ساده و خالی از تعلقات و رفتار صمیمانه و دور از تکلف، محمد عابد را به انسانی سهل و ممتنع تبدیل کرده بود؛ انسانی که هر چه از او دورتر می­‌شدی مهابت، عظمت و شخصیت او چشم را نوازش می­‌کرد و هرچه نزدیک‌تر می­‌شدی رأفت و مناعت طبع­‌اش تو را وادار به تواضع و احترام می­‌نمود.

درباره شخصیت، منش و رفتار وی سخن بسیار است که باید در فرصتی دیگر بدان پرداخت اما به ضرس قاطع می­‌توان گفت که محمد عابد بیش از آنکه شاعری بزرگ باشد، انسانی خودساخته و اخلاقی بود و همین او را به بسیاری دیگر که شعر فصیح می­‌گفتند و می­‌گویند، برتری می­‌داد.

امروز ناباورانه و با هزار تأسف باید پذیرفت که عابد حسن ختامی بر سلسله شاعران معرفت پیشه و حکیم بود که در میان ما غریبانه زیست و غریبانه از دست رفت.

ما به کدامین گناه به چنین عقوبتی دچار شده­‌ایم که هر روز زوال فرهنگی و علمی دیار خود را به نظاره می­‌نشینیم؟ آیا به راستی تقدیر دیاری که روزگاری پیشقراول توسعه، حکمت، فقاهت، علم و هنر بود، چنین باید باشد؟ 

دریغا تبریز! دریغا، که بر خلاف گذشته در این شهر متاع علم و حکمت و هنر بی­‌مشتری است و گوهر و خزف در یک پیمانه اندازه می­‌شوند.

«صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را» که دگر مادر گیتی فرزندی چون محمد عابد برای این سرزمین هدیه کند.

خدایش با ائمه اطهار محشورش دارد و راه مقدسش را هموار و پررهرو سازد.

درباره سیدقاسم ناظمی

سیدقاسم ناظمی

همچنین ببینید

خلاق با اخلاق

نوشتن در غم فراق مردی که خود سال‌ها با اهالی رسانه و مطبوعات مأنوس بود …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Watch Dragon ball super