در دو شماره گذشته این ستون یادداشتی درباره خوشاخلاقی نوشتیم. این یادداشت در خصوص پاسخگویی به سه پرسش اساسی مطرح شد. اینکه چرا خوش به حال کسی که خوشاخلاق است؟ خوشاخلاقی یعنی چه و به چه کسی خوشاخلاق گفته میشود؟ و چرا برخی بداخلاق میشوند و ریشه بداخلاقیها در کجاست؟
برای اطلاع کسانی که شمارههای قبل را نخواندهاند، گفته شد که انسانهای خوشاخلاق دارای صفاتی چون گشادهرویی، زیبا سخن گفتن، انصاف در رفتار و گفتار، اظهار محبت، تشکر از محبت دیگران، خوب شنیدن سخن دیگران، توجه به دیگران و عذرپذیری از دیگران هستند.
ازجمله زیباییهای حسن خلق در حدیثی از قول امام صادق علیهالسلام به نقل از پیامبر (ص) چنین بیان شده است: «خوشاخلاقی گناهان را آب میکند و از بین میبرد، همانگونه که آفتاب یخ را آب میکند» (مشکاتالانوار: ص۲۲۱) درواقع حسن خلقی که موجب خوشحالی و رضایت بندگان خداوند از انسان است، بهعنوان کفاره گناهان او محسوب شده و گناهانش را محو میسازد. نکته قابلتوجه در اینجا، آن است که وقتی در روایتی گفته میشود که عمل خاصی گناهان را از بین میبرد، شرط اولیه آن، پشیمانی فرد از گناه است؛ و اگر کسی اصرار بر گناه داشته باشد، هرچند همه اعمال محوکننده گناهان را انجام دهد، اثری بر اعمال او نخواهد داشت.
تا اینجا فواید و آثار حسن خلق و نشانههای خوشاخلاقان را بهطور مختصر بررسی کردیم؛ اما اینکه چرا بداخلاقی پیش میآید، آخرین بخش این مبحث است. در خانوادهها میبینیم که برخی اعضای خانواده به بداخلاقی معروف شده و برخی افراد از بس تندی و عصبانیت کردهاند، بداخلاقی تبدیل به صفت نفسانی آنها شده است و با کوچکترین سخن عادی هم عصبانی میشوند. ریشه این بداخلاقیها در چند چیز است که باهم مرور میکنیم. البته تنها با مرور این موارد خوشاخلاقی اتفاق نمیافتد و باید همیشه ضمن یادآوری اینها به خودمان سعی کنیم رفتارمان را بر همین اساس تنظیم کنیم.
در حدیثی جامع و زیبا از امیرالمؤمنین علیهالسلام چهار عامل عصبانیت و بدخلقی بیان شده است. آن حضرت فرمود: «هرکس بتواند نفسش را از چهار چیز محافظت کند، هیچ مکروهی هرگز به اخلاق او نمیرسد» یعنی با دوری کردن از این چهار عامل، انسان میتواند از گرفتاریهای مختلف روحی و اخلاقی در امان باشد. یاران پرسیدند که این چهار چیز کدام هستند؟ حضرت فرمود: «عجله کردن، لجاجت و لجبازی، عجب و خودپسندی، تنبلی و سستی» (تحفالعقول: ص۲۰۶)
عجله کردن شئون گوناگون دارد، ازجمله عجله در قضاوت و نظر دادن درباره دیگران است که باعث میشود انسان بهواسطه این عجله در قضاوت در مورد کسی، با او بهسردی یا بهتندی برخورد کند. مثلاً خانمی به همسرش سفارشی داده و گفته فلان وسیله را تهیه کن. مرد که از راه میرسد و دستش خالی است، خانم با عصبانیت او را مورد خطاب قرار میدهد که بفرما! تو مسئولیت سرت نمیشود. آنچه گفتم بخری، چرا نخریدی؟ و بعد میبیند که مرد خریده و پشت در خانه است و هنوز داخل نیاورده است. بنابراین باید از عجله دوری کرد و صبور بود. حتی ممکن است مرد آن وسیله را نخریده باشد؛ اما بازهم نباید عجله کرد و باید ابتدا علت را پرسید. شاید به چندین مغازه سر زده ولی آن وسیله موجود نبوده است! خیلی وقتها قبل از اینکه علت چیزی را سؤال کنیم، حکم صادر میکنیم و این باعث بدخلقی و عصبانیت میشود.
لجبازی هم علت دوم بداخلاقیهاست. وقتی در برابر خطای دیگری ما هم خطا میکنیم! مثلاً چون او فریاد کشیده من هم فریاد بکشم و چون او سخن زشتی به زبان آورده من هم همین کار را بکنم. چون همسرم به خانه پدر من نیامده من هم به خانه پدر او نروم! این کارها موجب دوری از خوشخلقی میشود و بهتبع آن خوش به حالی زندگی از بین میرود. این لجبازی هر دو طرف را عصبانی میکند و حتی روی بچههای این خانواده اثر دارد و آنها هم بدخلقی و لجبازی میکنند.
عامل سوم بداخلاقی عجب و خودپسندی است که باعث میشود فرد خودش را بالاتر و برتر از دیگران و تافته جدا بافته بداند؛ توقع احترام و تواضع از دیگران داشته باشد و در برابر بیتوجهی یا کمتوجهی آنها بهانه بگیرد و عصبانی شود. چرا به من کارت عروسی جدا ندادند؟ چرا مرا جدا دعوت نکردند؟ و چراهایی که عمدتاً ناشی از برتر و بالاتر دانستن خود از دیگران است و برای همین مایه بداخلاقی و تندخویی است. خودپسندی جزو مواردی است که اگر در انسان حل شود بسیاری از بداخلاقیها کنار گذاشته میشود. وقتی انسان از کسی توقع نداشته باشد، دیگر چیزی برای عصبانیت وجود نخواهد داشت.
چهارمین عامل بداخلاقی در این حدیث، سستی و تنبلی بیان شده است. وقتی فرد در مورد مسئولیتهایی که بر عهده دارد کوتاهی کند، طبعاً در طرف مقابل ناراحتی و بدخلقی پیش میآید. مردی متعهد است که وظیفه خود در قبال خانواده از قبیل تأمین معاش و … را انجام دهد و وقتی کوتاهی کند، موجب ناراحتی خواهد شد. خانمی اخلاقاً تعهد کرده است که وظایفی در داخل خانه مثل رسیدگی به فرزند را انجام دهد و هنگامیکه کوتاهی کند، موجب بدخلقی خواهد شد. هر کس هر مسئولیتی بر عهده میگیرد، باید از تنبلی کردن در آن دوری کند تا مایه عصبانیت و ناراحتی نشود. در حدیثی از امیرالمؤمنین علیهالسلام میخوانیم که حضرت فرمود: «هرکس سستی و تنبلی کند، حقوق دیگران را ضایع میکند» (نهجالبلاغه: حکمت۲۳۹)
امیدواریم خداوند در راه کسب فضایل اخلاقی بهخصوص حسن خلق و دست یافتن به خوش به حالی یاریگرمان باشد.