چندی پیش بود که سرانجام درب یکی از مرموزترین محوطههای تبریز گشوده شد. باغی که در میان مردم به باغ امامیها شهرت یافته بود، به بهانه بازدید شهردار تبریز، رونمایی شد و پایگاه اطلاعرسانی شهرداری تبریز و سازمان پارکها و فضای سبز شهرداری تبریز، تصاویری از داخل این محوطه بکر را منتشر کرد.
شهردار تبریز در اولین موضع گیری نسبت به برنامه ریزی این تشکیلات برای باغ امامی ها، وعده داد که این محوطه برای بانوان مناسب سازی خواهد شد. صادق نجفی عنوان کرد که اتاقکهای سنتی این باغ ارزشمند، فرصتی است که میتواند با تعریف کاربریهای خدماتی از قبیل کافیشاپ، رستوران، غرفههای فرهنگی و هنری در خدمت اشتغال زایی بانوان باشد. نجفی خاطر نشان کرد که “در مراحل طراحی و ساماندهی باغ، ضروریات تفریحی و ورزشی بانوان نیز باید مورد توجه قرار گیرد، به این ترتیب، در آیندهای نزدیک، در فضای مرکزی شهر تبریز شاهد فعالیت یکی از کانونهای مهم نشاط اجتماعی برای بانوان فرهیخته شهر تبریز خواهیم بود. نظیر این ادعاها و وعدهها البته از زبان شهردار تبریز زیاد شنیده شده است. اینکه چه میزان اهتمام و اراده برای تحقق این وعدهها از سوی این تشکیلات وجود دارد، موضوعی است که میتواند در فرصتی دیگر مورد توجه قرار گیرد. پرداخت به این موضوع، آن هم در حالیکه هیاهوی رسانهها دراین زمینه فروکش کرده است از آن حیث مهم است که میتواند موضوع دغدغه اصلی آن را تبیین کند: که این محوطه قرار است به محملی برای آسایش بانوان تبدیل شود یا مکانی برای حمله به غریزه مردانه؟شکی نیست در جامعهای دو قطبی که زنان و مرد همیشه در تضاد هم تعریف شده اند و هرگز نتوانسته اند نقش مکمل نسبت به هم را ایفا کنند تا در پرتو استعدادها و روحیات مختص به خود، گامی در راستای تعالی خود و اجتماع بردارند، این قبیل اظهارنظرها و وعده ها، نه تنها حساسیتی بر نمی انگیزد، بلکه میتواند در نوع خود، محلی برای دفاع و توجیه باشد.
آنچه در “جغرافیای جنسیت” همواره مورد توجه و بحث قرار میگیرد، بهره مندی از امکانات برابر برای شهروندان فارغ از همه هویتهای جنسی است. بدین معنا که فضای یک محیط اجتماعی چنان باید عادلانه تقسیم شده باشد که بتواند برای همه صاحبان هویت در بخشها و عرصههای گوناگون، زمینه حضور و بروز فراهم آورد تا در اجتماع این خرده توان ها، گامی به سوی تعالی و پویایی جامعه برداشته شود.
عادلانه نبودن فضاهای موجود در عرصه شهر و محیطهای بیرونی، مطالبه مردمی و نیز زایش زمینههای جدید بازنمایی هویت زنان که برای بسیاری از مدیران کاملاً ناشناخته و ادراک ناپذیر است، مدیران را به این فکر وا میدارد که با ایجاد فضاهای اختصاصی برای زنان، زمینه همراهی و حضور آنها در اجتماع را فراهم آوردند. چه آنکه یکی از مهمترین سرفصلهای جامعه و شهر موفق، مناسب بودن میزان شاخص حضور زنان در اجتماع است و برای رسیدن به این فاکتور، نیاز اساسی برای تامین آن با تخصیص فضاهای اختصاصی و منحصربفرد برای زنان انجام میشود. با این حال به سبب فقدان زیرساختهای واقعی برای رشد چنین شاخصهای ی، هر نوع اقدامی به جای آنکه به سمت تحقق این دغدغه پیش ببرد، فضا را بیشتر دو قطبی میکند و نگرش زنان و مردان را نسبت به هم در فضاهای عمومی منفی تر. به این معنا که زن، تبدیل به موجودی سیّاس که همواره دام گناه را پیش روی مردان مینهد شناخته میشود و مرد نیز با غریزه جنسی و بیمارگونه اش معرفی میشود که جز تهدید جنسی، معنایی برای حضور در فضای زنانه ندارد.
این فضاهای شهری، بیش از آنکه شهر را به نقطه تعادلی از همراهی و همدلی همه اقشار آن، دستکم میان زنان و مردان تبدیل کند، ساختاری ناهمگون برای نسلهای آتی فراهم میکند که در آن مردان و زنان، جدا از هم و در تضاد باهم زندگی میکنند. نسلی پرورش مییابد که در فضاهای عموم و حتی رسانه اش، نگرشی “موحش” نسبت به جنس مخالفش دارد. جنس مخالفی که قرار است با او، تشکیل خانواده دهد!
از سویی دیگر، فضای رسانهای مسموم و نامتعارفی که در برخی سریالهای خارجی و حتی داخلی، به مدد توسعه بیامان فناوری چهره خانواده و اجتماع را دستخوش دگردیسیهای عمیق کرده است، در پرورش نسلی که هیچ سنخیتی با نوع دوستی و همدلی ندارد و بیشتر به دنبال انتقام از جنس مکمل خود است، تلاش موثری خواهد کرد.
امید که شهرداری تبریز دستکم در این مورد، با تبدیل این فضا به “پارک خانواده” و نه “پارک بانوان” زمینه حضور و همراهی اعضای خانواده را در باغی به وسعت ۱۱ هکتار فراهم آورد. شاید اگر معیارهای شاخص توسعه شهری، تعاریف ساده تری داشت،مدیران محلی هم راه حلهای متعارف تری انتخاب میکردند.
همچنین ببینید
میراثدار شعر شیعی ؛استاد محمد عابد
امروز ناباورانه و با هزار تأسف باید پذیرفت كه عابد حسن ختامی بر سلسله شاعران معرفت پیشه و حكیم بود كه در میان ما غریبانه زیست و غریبانه از دست رفت.