در پایان روز رأیشماری انتخابات مجلس دهم، تبریز بر خلاف پایتخت، در یک شرایط پنجاه پنجاه قرار گرفت. نصف آرا به اصلاحطلبان تعلق یافت و نصف دیگر به اصولگراها و حالا هر جناح، یک نفر از نیروهایش را در مجلس میبیند و برای چهار کرسی باقیمانده، باید رقابت را از سر گیرد.
اما پرسشی که پیش میآید اینکه: چرا فهرست اصلاحطلبی آنچنان که در تهران یکهتازی کرد، در تبریز به موفقیت نرسید؟
نبودن حتی یک نام ناآشنا، بر خلاف آنچه که در دورههای پیشین با عنوان پدیده ظهور و بروز پیدا کرده بود، نشان میدهد که در انتخابهای این دوره، تعقل حاکم بر تعصبات و احساسات بوده است. از طرفی، صدرنشینی پزشکیان و بیگی، نشانگر این است که کارآمدی و سابقه و آوازه نیک، خیلیها را بهصورت اختصاصی پای صندوقها آورده تا بیتوجه به هرگونه بستهبندی جناحی، یک نام، شش بار در کادرهای خالی، تکرار و به صندوق سپرده شود. حتی ممکن است خوانندگان آراء، شاهد نام دو رقیب صدرنشین، در کنار همدیگر هم بوده باشند. وقتی معیار، نه خط و خطوط جناحی، که هجمه سایه و نام و آوازه فرد در عنوان و سابقه و توانمندی در امور اجرایی باشد، میشود دید که همه تئوریها روی کاغذ، باطل میشوند و سرنوشت جوری دیگر رقم میخورد. ما دیدیم که، دستِکم پزشکیان، بدش نیامد نام سنگینش را، نهتنها از فهرستهای «یکشبهساختهشده» که حتی از فهرست اصلاحطلبی هم بیرون بکشد و خود را نماینده مستقل بخواند. البته حرکت پزشکیان، شاید بیش از آنکه انصراف از لیدری اصلاحطلبی باشد، نوعی اعتراض به اسامی وارده در این فهرست باشد. نشان به این نشان که با مجموعه مذکور عکس گرفت، ولی به گوش رسید که خودش میخواهد لیست جداگانهای ارائه دهد. هرچند در مرحله عمل، این اتفاق نیفتاد و پزشکیان فقط نیکوخصلت را مورد حمایت قرار داد که او هم رأی قابلتوجهی نیاورد.
در هر صورت، این خردهگیری به اصلاحطلبی در تبریز، پیکان دوسری است که یک سمتش، پزشکیان را نشانه رفته که چرا آراء دیگر افراد لیست امید را بالا نکشیده و سمت دیگرش، شورایی را هدف قرار میدهد که گویا در انتخاب افراد، دقت لازم را بهخرج نداده است.
اما در هر صورت، اگر از نقدهای موجود بگذریم و تبریز را نه با تهران، که با خودش مقایسه کنیم، میتوانیم به صراحت بگوییم که لیست امید در قضاوتی واقعگرایانه، نهتنها شکست نخورده، که پیروز هم شده. چرا که، حضور پایاپای ساعی و الموسوی در کنار کهنهکارانی چون فرهنگی و سعیدی، با توجه به خصوصیات این حوزه انتخاباتی، نشانگر این است که لیست امید، فارغ از وزن و اعتبار نامها، موفق بوده است. از طرفی دیگر هم نمیتوان از این گذشت که با وجود انسجام و حرکت گروهی لیست امید، نامهای باسابقهای که عمرشان را در مجلس سپری کردهاند، پای رقابت ماندهاند و حالا هر دو فهرست، فرصت و امکان این را دارند که برای تصاحب هر چهار کرسی باقیمانده، برنامهریزی کنند و نتیجه را پنج بر یک رقم بزنند و یا سرنوشتی چون دور اولیها را پیدا کنند و کرسیها بین دو جناح تقسیم شود.