وقتی که نوروز سال ۹۴ سریال «در حاشیه» با موضوع نقد عملکرد پزشکان و بیمارستانها و کادر پزشکی از تلویزیون پخش شد، موج عظیم اعتراضات و انتقادات و امضاهای ریز و درشت در راستای محکوم کردن این برنامه سرازیر شد و باعث شد که این سریال زودتر از موعد مقرر به نقطه پایان برسد بدون سرخطی دیگر. این اعتزاضات و این به اصطلاح سر و ته هم آمدن عجولانه بار دیگر به همگان ثابت کرد که حقیقت تلخ است و غیر قابل تحمل. «در حاشیه» تمام شد اما اشتباهات پزشکی بزرگ و کوچکی که متن این حاشیه را مختل میکنند همچنان ادامه دارد و پیداست که کسی قصد ندارد پایان این اشتباهات را رقم بزند.
«بحث خطاهای پزشکی پس از مرگ کیارستمی»، «خطای پزشکی منجر به مرگ در اراک، جراحی اشتباهی پای چپ به جای پای راست»، «یاسمین ۷ ساله در کمای خطای پزشکی»، «عمل اشتباه چشم چپ به جای چشم راست» و… هزاران تیتر دیگر در این رابطه خبر از فاجعهای میدهند که هر روز بیشتر و بیشتر ریشههای خود را در دل جامعه ایران میدواند. چنین است که کم کم حاضر میشویم دردها را به بدترین شکل ممکن تحمل کنیم و تا حد امکان گذارمان به پزشک و مخصوصا به بیمارستانها نیافتد چراکه پس از آن به هیچ عنوان معلوم نیست که چه سرنوشتی در انتظار ما باشد.
بر اساس آماری که غلامعلی جعفری، رئیس اداره کمیسیونهای پزشکی استان تهران، ارائه داده است شکایتهای ناشی از خطاهای پزشکی سالانه ۵ تا ۱۰ درصد افزایش مییابد که البته در این میان هستند کسانی که یا آگاهی لازم را ندارند و یا به دلیل طولانی بودن پروسه شکایت و اغلب بینتیجه ماندن آن، عطای شکایت را به لقایش میبخشند و به درد خود میسوزند. بیشک شکایتها تنها کمی از بار سنگین این فجایع را از سینه کم میکنند و گرنه هیچ شکایتی یاسمین ۷ ساله که با یک دل درد ساده به بیمارستان رفت و با تشنج و صرعی دائمی به خانه آمد را به روزهای سلامتی اش باز نمی گرداند و هیچ شکایتی چشمان نابینا شده یک زن جوان را به او باز پس نمی دهد و هیچ اعتراضی عباس کیارستمی را دوباره به این دنیا هدیه نمی دهد. شکایات برای این هستند که شاید با پزشکان خاطی برخورد جدی شود، اما آنچه مسلم است نظام پزشکی آنچنان که باید به فرزندان خود سخت نمی گیرد و در موارد بسیار شاهد هستیم که خاطیان بیمارستانی اعم از پرستار و پزشک و… همچنان به کار خود ادامه میدهند.
با اذعان به اینکه شغل پزشکی و مشاغل مرتبط به آن بسیار مشکل و طاقت فرسا و در عین حال پرمخاطره هستند اما به نظر میرسد که نبودن حد و حدود و مرز برای پزشکان در قبول ویزیت بیمار که معمولا منجر به خستگی مفرط و عدم تشخیص درست میشود و همچنین انجام جراحیهای بیش از توان پزشک و کادر پزشکی در بیمارستان هاست که منجر به چنین خطاهایی میشود.
رئیس اداره کمیسیونهای پزشکی استان تهران از مجازات جریمه و پرداخت خسارت به خانوادههای شاکی از اشتباهات پزشکی سخن میگوید و مشخص نیست که بهای جان یک جوان از دست رفته یا بهای آینده ویران شده یک دختربچه قربانی یا بهای یک چشم یا یک دست یا…چقدر است و این بها را چه کسی تعیین میکند.
بی شک زمان آن فرارسیده است که نظام پزشکی کشور در قوانین و آیین نامههای خود تغییرات اساسی ایجاد کند و ضمن جدیت در پذیرش دانشجو در رشتههای پزشکی و غربال دانشگاههای نا معتبر و همچنین در افزایش امکانات سخت افزاری و نرم افزاری در کادر درمان، نقطه پایانی بر این فجایع جبران ناپذیر بگذارد. بهای جان و جسم انسانها بازیچه آزمون و خطا نیست. زمان آن رسیده است که برای جان بشر ارزش قائل شویم.