«الف – آذری» جعفر، بارماقلاری یانانکیمی، اؤزونه گلدی. پاپریز کؤتوگونو کول قابیندا ازیشدیریب، سؤندوردو. گؤزلری تاقچا ساعاتینا ساتاشاندا گؤردوکی، ۱۲ـیه آزجا قالیر. آجی ـ آجی گولومسهدی. اورهگیندن کئچدی: ـ گؤر نه واختداندیر فیکیر عالمیندهیم. بو …
ادامه نوشته »خوشا به حال خوشاخلاقها!
آنگونه که در شماره نخست این ستون اشاره شد، شروع یادداشتهای این ستون را با رجوع به واژه «طوبی» قرار دادیم که معنی نخست آن خوش به حالی است و در کلام وحی و سخنان …
ادامه نوشته »خوش به حالش!
گاهی اوقات در گفتگوهای روزمره و عمومی خود با این جمله مواجه هستیم که خوش به حال فلانی؛ که مثلاً از بانک جایزه برنده شده است. یا مثلاً هر وقت تخممرغ میخرد دوزرده از آب …
ادامه نوشته »