تا لحظه نگارش این مطلب، آنچه از نتایج آرای ماخوذه در حوزه انتخابی تبریز، آذرشهر و اسکو به دست آمده حکایت از آن دارد که آقایان پزشکیان و بیگی بیشترین آرا را دارند. هر چند در رسانههای مجازی هر دو جریان سیاسی اصول گرا و اصلاح طلب که این دو کاندیدا را به عنوان سرلیست خود انتخاب نمودهاند، مدام در بوق و کرنا میدمند و با پس و پیش کردن نام آنها در لیست، خود را پیروز انتخابات میدانند و البته که حقیقت آن نیست که جناحها پس و پیش کنند!
دوست موثقی از قول یکی از نمایندگان حوزه انتخاباتی استان آذربایجان شرقی تعریف میکرد که در کوران نزاع مشهور رییس جمهور سابق با مجلس، این نماینده با معاون وقت رییس جمهور تماس گرفته و خود را از نزاع به وجود آمده بین مجلس و دولت مبرا دانسته و به اصطلاح خود را رفیق گرمابه و گلستان دولت معرفی و به برکت این رفاقت کلی بودجه غیرمصوب و امکانات برای حوزه انتخابی خود گرفته است. وقتی نماینده مزبور مورد ملامت دوستان و هم جناحی ها قرار گرفت، صراحتا اعلام کرد که برای من، جناحین چپ و راست فقط در ایام لیست نوشتن انتخاباتی معنی دارد و وظیفه اصلی من آن است که به هر لطایفالحیلی به حوزه انتخاباتی خود خدمت کنم تا در دور بعدی انتخابات نیز رای بیاورم.
این سخن اگر چه تا حدی خوب است و ای کاش تمام نمایندگان وقت خود را برای رسیدگی و آوردن امکانات به حوزه انتخابات خود کنند، اما از سوی دیگر به دور از اخلاق سیاسی و اصول دموکراسی امروزین است. چرا که با نگاهی به وضعیت کشورهای متعدد که داعیه انتخابات و مردم سالاری دارند، به خوبی آشکار است که مردم به برنامه های احزاب رای می دهند و دامنه انتخاب از فردیت به لیستها و جناحها کشیده شده است. اما از رفتار این نماینده و آنچه که به عنوان تجربه در طول سالهای متمادی برایمان اتفاق افتاده، گواه آن است که مردم شهرها و شهرستانها (به استثنای تهران) چندان به لیست و حزب و برنامه، پای بند نیستند و به خصوص در انتخابات از نوع شورای شهر و مجلس آرای قبیله ای – عشیره ای حرف آخر را زده و یا آنکه بر آرای منتخبین تاثیر گذاشته است و در بحث اخیر حوزه انتخابی تبریز، اسکو و آذرشهر نیز از این ادعا مستثنی نیست.
اگر مصداقی به موضوع نگاه کنیم، دکتر مسعود پزشکیان به رغم آنکه وزیر دولت اصلاحات بوده و سابقه دو دوره حضور در مجلس را نیز دارد، خود به تنهایی یک گفتمان و حزب است و البته چندان هم خود را اصلاح طلب نمیداند و قرار گرفتن نام او در هر لیستی و حتی لیستی مشتمل بر غریبالغربا و گمنام اصلاح طلبی تبریز، بر شان آن لیست افزود. چرا که پزشکیان یک برند است در عرصه رفراندم. قضیه احمد علیرضابیگی نیز همین گونه است، جریان اصول گرایی که در طول چند سال اخیر بیشتر ضربه را از گفتمان و رفتار دولت نهم خورده و مدام درصدد است خود را از آن مبرا سازد، چه عجب با استاندار دولت نهم سر یک میز نشسته و لیست ارائه میدهند؟!
نگارنده این سطور قبل از انتخابات با آقای بیگی بحث مفصلی در خصوص عملکرد مثبتش در دوران مدیریتش داشته و البته نقدهایی هم در مقام مدیریت دولت نهم، بر او وارد می داند که به وی منعکس داده است. اما از حق نگذریم او در بین استانداران قبلی شخصیت کاریزماتیکی داشت که مسلما رایآور بود. پزشکیان و بیگی بیش از آن که حزبی و جناحی باشند، امروز نان مردمداری خود را خورده و از صندوق آرا بیرون آمده اند، به زعم نگارنده، نه بیگی یک اصول گرای ترمز بریده است و نه پزشکیان یک اصلاح طلب جنتلمن. آنها وامدار جناح هایی که در لیستشان قرار گرفتهاند، نیستند . همه این را میدانند و صد البته اصولگرایان و اصلاحطلبان در عرصه کُری خوانی چارهای جز این ندارند که آنها را از خود بدانند و در توهم “ما برنده ایم” به سر ببرند و حال آنکه به مدد روحیه مردم داری و مناعت طبع و نشست و برخاست با عموم مردم آنها پیروز شده اند و این نعمت کمی برای آنها نیست.
با این توضیح و ذکر این نکته که شمارش آرا در لحظه نگارش این یادداشت هنوز به پایان نرسیده و به احتمال قوی به دور دوم کشیده خواهدشد، این سوال بر اذهان عمومی میماند که تا چد حد دغدغه های اساسی مردمی در برنامه های احزاب جای دارد؟ پیروزی دو نامزد مردمی در انتخابات حوزه تبریز، اسکو و آذرشهر هشداری برای احزاب و لیست نویسان به شمار می رود.