دوشنبه، ۵ آذر ۱۴۰۳

ظلم بر مشروطه

۱٫حکایت ـ فرمان مشروطیت در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ توسط مظفرالدین‌شاه امضا شد و علمای به بست نشسته در حرم عبدالعظیم و همچنین متحصنین در سفارت انگلیس به خانه‌های خود بازگشتند و مجلس اول در ۱۴ مهر همان سال در تهران گشایش یافت و به تدوین قانون اساسی پرداخت و در آخرین ساعات حیات مظفرالدین شاه قانون به امضای او رسید. تنها ساعاتی پس از مرگ شاه، ولیعهدش محمدعلی‌میرزا بنای مخالفت با مشروطه و مجلس گذاشت و حتی نمایندگان مجلس را به تاجگذاری‌اش دعوت نکرد. دل‌نا‌خوشی شاه جوان از مشروطه به تغییر صدارت اعظمی از مشیرالدله به امین‌السلطان و متعاقبش عدم امضای قانون اساسی ادامه یافت و عاقبت پس از اعتراضات مردمی ـ به ویژه در تبریزـ ناچار دستخطی صادر کرده و قول همراهی با مشروطه را داد.
با توجه به تعجیل در نگارش قانون اساسی مشروطه، مجلس متمم قانون اساسی را تصویب کرد و در آن مفصلا به تبیین حقوق مردم، اصل تفکیک قوا و اصول مشروطیت پرداخته و محمدعلی شاه در مجلس سوگند وفاداری به قانون سر می‌دهد. درگیری مخالفان مشروطه با بمبی که در کالسکه حامل شاه انداختند فصل جدیدی پیش روی انقلاب می‌گشاید و او به باغ‌شاه رفته و بریگاد قزاق را به مقابله قانون می‌فرستد. به توپ‌بستن مجلس همانا و شکست تهران و آغاز استبداد صغیر همان.

قیام مردم تبریز و دلاوری مردانی چون علی‌مسیو، ستارخان، باقرخان و حیدرعمواوغلی چنان لرزه‌ای ‌به جان شاه انداخت که از نیکلای دوم روس درخواست یارینموده و در نتیجه دریوزه‌گی شاه، تبریز به محاصره روس‌ها و دولتی‌ها درمی‌آید. مشروطه بهانه‌ای می‌شود تا انگلیس‌ها نیز در جنوب کشور لنگر بیاندازند و شمال و جنوب کشور به تاراج می‌رود و قحطی و گرسنگی و ناامنی در اوج…. متعاقب قیام تبریز اعتراضات دیگری توسط بختیاری‌ها و حرکت از اصفهان به تهران و پیوستن مجاهدین شمال به فتح تهران انجامیده و استبداد صغیر در هم می‌شکند. مشروطه و قانون در حالی دوباره احیاء می‌گردد که بسیاری از مسببین و آزادی‌خواهان در خاک خفته‌اند. مجلس دوم در ۲۵ آبان ۱۲۸۸ با حضور شاه جوان گشایش می‌یابد و انحراف در مشروطه در دستور کار استبداد قرار می‌گیرد.

۲٫ نوستالژی ـ به رغم وجود اتفاقات ریز و درشت بسیار در ایران در یکصد سال اخیر، بی‌شک می‌توان اذعان نمود که مهم‌ترین رویداد تاریخ سده اخیر ایران«انقلاب مشروطه» است. انقلابی که از قِبَل آن هر چند ناقص و ابتدایی اما حاکمیت قانون و هبوط پادشاه از صدر ظل‌الهی نقش بسته است. انقلابی که از برکاتش حقوق مردم و تفکیک قوا و پاسخگویی حاکم در برابر قانون است. انقلابی که توده عوام به ملت تبدیل شده است. فراموش نکنیم ما صحبت از زمانی می‌کنیم که تحصیلات علوم در بین مردم چیزی تعریف نشده بود و جمعیت شهری حدود یک چهارم جمعیت کل کشور را تشکیل می‌داد و در این بازه صحبت از چنین موارد فرازمینی بسی جای تامل دارد و رجحان آن انقلاب بر سایر رویدادها را شامل می‌شود. انقلاب مشروطه انقلابی فراموش نشدنی است.

۳٫ مشروطه کالای وارداتی ـ عده‌ای معتقدند که مشروطه وارداتی بوده و از آن‌جا که مبانی و مدل غربی داشته بدان جهت اقبالی خوشی نداشته است و علت آن را هم عقب‌ماندگی جامعه ایران آن روز می‌دانند که مبانی بنیادی قوی نداشت تا مراحل تکامل تاریخی را طی کند. اما با نظری به کشورهای اطراف همچون ترکیه که هیچ به اصطلاح بنیادی همچون انقلاب مشروطه را نداشته و سال‌ها سایه نظامیان بر بالای سر مردم بوده، موضوع به خودی خود مع‌الفارق محسوب می‌شود چرا که اگر بسط دموکراسی مستلزم عبور از روابط تاریخی است که به هیچ روی آن توسعه سیاسی در ترکیه و نظایرش نمی‌افتاد. یعنی در زمانی که در ایران درصد اَقَلّی از مردم مفهوم «حکومت قانون» را درک می‌کردند در کشور مزبور چنین موضوع اصلا مطرح نبود. اما از یک نکته نباید گذشت و آن این که شاید مشروطه برای ایران آن روز زود بود چرا که آن‌گونه که ذکر شد به لحاظ توسعه و پیشرفت جامعه نمی‌توانست با ساختار دموکراسی سازگار شود.

۴٫ علما و مشروطیتـ از همان ابتدای ورود بحث مشروطیت علما با نگاه متفاوتی به آن نگریستند. عده‌ای همچون شهید شیخ‌فضل‌الله نوری با آن مخالفت صریح داشته و معتقد بود که هر قانونی که لازم بوده در اسلام آمده و نیازی به مشابه‌سازی نیست و تا پای دار نیز بر روی حرف خود ایستاد. عده‌ای دیگر همچون ملاآخوند خراسانی، ملاعبدالله مازندرانی، علامه نائینی، مجتهدان بزرگ پایتخت سیدمحمد طباطبایی و سیدعبداله بهبهانی با مشروطه همراهی کردند.(علامه نائینی عنوان نمی‌کرد که دموکراسی و آزادی بهتر از استبداد است بلکه او معتقد بود که حاکمیت سیاسی بر استبداد ترجیح دارد) بنابراین مسئله این که مشروطیت مخالف شریعت است نظریه‌ای بود که بین علما نیز اختلاف نظر بوده که قصد پرداخت به آن در این‌جا نیست.

۵٫ مشروطه شکست‌ناپذیر- عده‌ای معتقدند مشروطه شکست خورده چرا که به رضاشاه قلدر چکمه‌پوش ختم شده است. به گمانم با ذکر مسائلی که رفت دور از انصاف است که مشروطه را در بازه‌ای چند ساله تحلیل کنیم و با ذکر مصادیق دوران پهلوی اول و دوم بپردازیم، چرا که انقلاب مشروطه بیداری مردمی و سر خم بر نیاوردن در برابر استبداد را به مردم آموخت تا انقلاب ۵۷ و حضور سیاسی در تمام عرصه‌ها را تکرار کنند. مشروطه دستاوردهای بزرگ سیاسی همچون حاکمیت قانون، محدود سازی حاکم به قانون، اصل تفکیک قوا، آزادی، دموکراسی، حقوق شهروندی، تاسیس عدلیه و… برای ما به ارمغان آورده است که اگر جز این فکر کنیم ستم بر مشروطه است.

درباره فرهاد باغشمال

فرهاد باغشمال

همچنین ببینید

در توهم خودبرنده‌پنداری لیست‌نویسان

تا لحظه نگارش این مطلب، آنچه از نتایج آرای ماخوذه در حوزه انتخابی تبریز، آذرشهر …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Watch Dragon ball super