یکشنبه، ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

جانا سخن از زبان ما می‌گویی

شهرداریشنبه:
شهردار تبریز در جریان نشست خبری نخستین اجلاس وزرای گردشگری مجمع گفت‌وگوی همکاری آسیا، در سخنانی بی‌مقدمه و در حضور استاندار آذربایجان‌شرقی، معاون گردشگری رئیس سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و دیگر مدیران استانی از عملکرد پایگاه خبری، تحلیلی «نصر» انتقاد کرد و خطاب به خبرنگار نصر گفت: «متاسفانه نصرنیوز دارد چهره تبریز را خراب می‌کند، این را گفتم که نصرنیوز حواسش را جمع کند!»

یکشنبه:
شهردار تبریز در دیدارش با مدیر مسوول پایگاه خبری نصرنیوز گفت: انتقاد من در آن جلسه مطبوعاتی زیر سوال بردن برخی حرکت های غیر حرفه‌ای رسانه‌ای در تخریب نام و جایگاه تبریز بود که «سهوا» نام دو رسانه را نیز بردم.

دوشنبه:
یادداشتی از مدیر محترم روابط عمومی شهرداری تبریز در پایگاه خبری نصرنیوز منتشر گردیده که حاوی نکات قابل تأملی است. تیتر مطلب مدیر روابط عمومی شهرداری با «رسانه‌ها حافظان آبادانی و زیبایی تبریز هستند» آغاز می‌شود.

و اما بعد…
بسیار خرسندیم که پس از مدت‌‌ها از روابط عمومی شهرداری تبریز، یادداشتی با مضمون رسانه و آبادانی تبریز می‌خوانیم.
خرسندیم از این که بالاخره این اداره کل مثل همیشه از افتتاح فلان تقاطع هم سطح، کلنگ‌زنی فلان روگذر، تأکید و اذعان شهردار و غیره و ذلک حرفی نزده و از رسانه سخن گفته است که جانا سخن از زبان ما می‌گویی. رسانه‌ای که مدیر روابط عمومی شهرداری ادعا دارد بخش مهمی از عمرش را صرف آن نموده است. برای نگارنده به عنوان یک روزنامه نگار خیلی معمولی این شهر، یادداشت میر اعتماد عمادی عزیز اهمیت دارد. چرا که معتقدم اگر بخواهیم رسانه های مکتوب و مجازی این شهر را درجه بندی کیفی بکنیم، بی‌شک در ارتقاء و یا نزول رتبه رسانه های مورد بحث، شهرداری تبریز و بالاخص روابط عمومی شهرداری نقش مهمی ایفا می‌کند.
بی تردید همان تجربه حضور ایشان در کسوت روزنامه نگاری و آشنایی با نقاط ضعف و قوت این قشر، یکی از دلایل استمرار حضور ایشان در سمت مدیر روابط عمومی شهرداری در طی دهه اخیر بوده که شهردارانی با سلایق مختلف را به خود دیده و این البته مذموم نیست و حکایت از زیرکی یک مدیر از نوع روابط عمومی است.
اما از این مسئله که بگذریم، در یادداشت ایشان چند نکته وجود دارد که با واقعیت های پیرامون شهرداری چندان سازگار نیست.

جناب عمادی!
در شرایطی از ارزشمند بودن تحلیل رسانه‌ها صحبت می‌کنید که درست دو روز قبل از یادداشت شما، مدیر بالادست تان در یک نشست مهم (اجلاس وزرای گردشگری مجمع گفت‌وگوی همکاری آسیا) و بدون مقدمه و دستور کار جلسه، خبرنگار یک پایگاه محلی را مورد عتاب قرار می‌دهد و تهدید می‌کند که حواسش را جمع کند! تهدید یک رسانه در جمعی رسمی چه معنی دارد؟! اگر نصر و امثالهم حواسش را جمع نکند شهرداری چه خواهد کرد؟ جز آن که در هر اختلافی حَکَمی قضایی وجود دارد که حُکم کند و مگر تهدید افراد جرم نیست؟ و مگر تا حالا لااقل طی ده ـ دوازده سال اخیر، شهرداری کم شکایت و کلانتری و اینجا و آنجا کشاندن رسانه‌ها داشته که حال در یک اجلاس رسمی تهدید می‌کند و بعد هم آن را با سهوی بودن و مزاح دانستن قصد ماست مالی می‌کند؟

سید عزیز!
شما در نوشته تان از صمیمت فضای شهرداری و ارتباط با خبرنگاران سخن گفته اید. در این مورد، بنده با شما موافقم. اما مدل صمیمت برخی رسانه‌ها با شهرداری صمیمت از نوع برادارانه و دوستانه نیست و شما بهتر از من می‌دانید که این صمیمیت از مقوله‌ای به نام «رپرتاژ» آغاز می‌شود و به صدور «فاکتور» منتهی شود و مگر رسانه های این شهر رمقی جز رپرتاژ و کپی پست فرمایشی از شهریارنیوز، تحلیلی از شهرداری دارند؟ مگر توان مالی شان قدرت می‌دهد که به نقد و انتقاد از شهرداری بپردازند که این چنین از فضای گل و بلبل حرف می‌زنید؟ در این شهر، دیوار بتنی من درآوردی شهرداری، بر روی دختر جوان مردم افتاده و او را به کام مرگ کشانده است. نه ما رسانه‌ها جرأت کردیم حتی خبر اتفاق را بنویسیم و نه مجموعه شهرداری از مردم عذرخواهی کرد! خوب به خاطر دارم که شهردار وقت منطقه در برنامه تلویزیونی روز واقعه، حتی بر خود وظیفه ندانست که برای تسلی افکار عمومی هم که شده، قیافه مغموم به‌خود بگیرد و از پشت میزش برخیزد. او از همانجا علت حادثه را توضیح و توجیه کرد و کاسه‌کوزه‌ها را جایی دیگر شکست. این چند وقته، پاشنه آشیل بخشی از مسؤولین شهرداری و شورای شهر، دم به ساعت در دادگاه و سیستم قضا و غیره و ذلک درگیر است. بسیاری از رسانه‌ها نمی توانند خبرش را به خاطر همان صمیمت ناشی از (رپرتاژ – فاکتور ) بگویند، چه برسد به نقد و تحلیل.
من مبهوت مانده ام! شما از کدامین ارتباط صمیمی شهردار با خبرنگاران صحبت می‌کنید؟ از کدام حوصله و خوشرویی حرف می‌زنید؟ این همه حرف و حدیث طی این سه سال از شهرداری تبریز به گوش رسیده و کم مانده که خواجه حافظ شیرازی از قبر بیرون آمده و برایش غزلی بسراید و تا این لحظه برخی از نزدیک ترین مدیران شهردار دچار اگر و اما شده اند. شهردار تبریز نشست خبری برای پاسخگویی به افکار عمومی نداشته اند. این چه صمیمت و ارتباط مستمر با خبرنگاران است؟!

برادر بزرگوار!
خویشتن داری و سعه صدر از صفات پسندیده اسلامی است. اما نگارنده و مجموعه طوبی، خود و جنابعالی را دعوت می کند که در عمل، این سعه صدر را نشان دهیم. اگر یادتان باشد روزنامه سرخاب و هفته نامه آذرپیام با برخی مسؤولین سابق شهرداری، به این دلیل که مصاحبه‌ای و یادداشتی به چاپ رسانده بود، با اخطار و رأی کمیسیون ماده ۱۰۰، محل دفتر تحریریه را که بیش از بیست سال قدمت فرهنگی هنری داشته را ترک کرده و اجاره‌نشین شد. در حالی‌که ماده ۳ قوانین و آیین‌نامه محل تأسیس دفاتر مطبوعاتی، تأسیس دفتر مطبوعاتی در واحدهای مسکونی مستقل، اداری و تجاری را مجاز می‌داند که این مهم در نامه ای از سوی اداره کل ارشاد به شهرداری منطقه تأکید شده بود، کما آنکه در سال های قبل نیز با تکیه بر این قانون چنین عمل می شد و همه اینها نه به‌خاطر اجرای قانون، بلکه برای تنگ کردن عرصه بر طرف مقابل تفسیر می شود و این به معنی سعه صدری‌ که شما از آن سخن می گویید نیست.
گفتگو و مصاحبت با اعضایی از شورای شهر تبریز که به اصطلاح در طرف مقابل شهردار تبریز قرار دارند و پوشش آن در سرخاب و متعاقب آن حذف آگهی‌های قانونی و تکلیفی نشریه، برای به زانو درآوردن یک رسانه هم با آنچه شما می‌گویید فاصله دارد.
من نیز مثل شما از افق طلایی و روشن توسعه و آبادانی شهر سخن می‌گویم و آرزومند آنم. البته اگر فضای نقد و بررسی کارشناسی را به عالم مدح و مجیزگویی ترجیح بدهیم.

درباره فرهاد باغشمال

فرهاد باغشمال

همچنین ببینید

گداپرور نباشیم!

چون ادعای تبریز شهر بدون گدا در گوش آفاق پیچیده است به خاطر همین روی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Watch Dragon ball super